بی خیال هر چه خیال

هر کس از این دنیا چیزی برداشت...من از این دنیا دست برداشتم...

بی خیال هر چه خیال

هر کس از این دنیا چیزی برداشت...من از این دنیا دست برداشتم...

مشهد (مبعث رسول اکرم صلی الله علیه و اله وسلم)

دوشنبه29تیر ماه 1388 خورشیدی

دیشب رو توی یکی از پارک های نیشابور خوابیدیم . مثل همیشه مامان از صدای موتوری ها خوابش نبرد  بر عکس من که تا صبح با خیال راحت خوابیدم ! پس از خوردن صبحانه راهی مزار خیام شدیم ، و چقدر هنگام صبح ، بودن در این مکان دلپذیره ! بعد از خارج شدن از نیشابور هم به قدمگاه رفتیم سری هم به چشمه ی امام رضا علیه السلام زدیم و چه آب گوارایی ، به حق که با آب های دیگه متفاوت بود .

ظهر به مشهد رسیدیم و به سوئیت رفتیم پس از استراحت ، راهی حرم امام رضا علیه السلام شدیم ، بعد از چهار سال چشمم به ضریح آقا افتاد ، اول  به خاطر دعوت در این روز عزیز ، ازش تشکر کردم !بعد از خاطرات خوبم براش گفتم . ( دوست ندارم همش از غم و غصه هام واسه امام ها بگم ! ) بهش گفتم که دیگه من و زود زود بطلبه ، آخه دلم خیلی براش تنگ می شه !

حرم خیلی خیلی شلوغ بود ، بعضی ها واسه رسیدن به ضریح ، کتک کاری می کردند ! با دیدن این صحنه ها ترجیح دادم از همون دور سلام بدم ، ولی آدم تا دستش به ضریح نرسه آروم نمی گیره ! و این شد که با یه دختری دوست شدم و دو تایی رفتیم جلو و زیارت کردیم !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد