دوشنبه29تیر ماه 1388 خورشیدی
دیشب رو توی یکی از پارک های نیشابور خوابیدیم . مثل همیشه مامان از صدای موتوری ها خوابش نبرد بر عکس من که تا صبح با خیال راحت خوابیدم ! پس از خوردن صبحانه راهی مزار خیام شدیم ، و چقدر هنگام صبح ، بودن در این مکان دلپذیره ! بعد از خارج شدن از نیشابور هم به قدمگاه رفتیم سری هم به چشمه ی امام رضا علیه السلام زدیم و چه آب گوارایی ، به حق که با آب های دیگه متفاوت بود .
ظهر به مشهد رسیدیم و به سوئیت رفتیم پس از استراحت ، راهی حرم امام رضا علیه السلام شدیم ، بعد از چهار سال چشمم به ضریح آقا افتاد ، اول به خاطر دعوت در این روز عزیز ، ازش تشکر کردم !بعد از خاطرات خوبم براش گفتم . ( دوست ندارم همش از غم و غصه هام واسه امام ها بگم ! ) بهش گفتم که دیگه من و زود زود بطلبه ، آخه دلم خیلی براش تنگ می شه !
حرم خیلی خیلی شلوغ بود ، بعضی ها واسه رسیدن به ضریح ، کتک کاری می کردند ! با دیدن این صحنه ها ترجیح دادم از همون دور سلام بدم ، ولی آدم تا دستش به ضریح نرسه آروم نمی گیره ! و این شد که با یه دختری دوست شدم و دو تایی رفتیم جلو و زیارت کردیم !